دخترعزیزم مهدیسدخترعزیزم مهدیس، تا این لحظه: 16 سال و 10 ماه و 11 روز سن داره
مهرسانازممهرسانازم، تا این لحظه: 11 سال و 3 ماه و 29 روز سن داره

ماه وخورشید مامان وبابا

سرگرمی های این روزهامون بامهرساقلقلی ومهدیس نازنازی

سلام به دخترهای بهتر ازگلم این چندروز اتفاقات زیادی افتاده که اومدم الان که وقت دارم براتون بنویسم اول از همه بگم روز پنجشنبه برا خیرات مامان جون (مامان باباحامد )16کیلو سبزی خوردن با پنیر ونون سنگک گرفتیم با حدو 150تا ظرف برا درست کردن خیراتی برا افطار وتصمیم گرفتیم ببریم شاه عبدالعظیم من هم به عمه ها زنگ زدم گفتم بیان اونجا وافطار هم دور هم باشیم  خلاصه ازاونجا که خدا به خواهد برا اولین بار جور شد یه جای زیارتی مهرسا قلقلی رو ببریم که خدا رو شکر خیلی خوب بودمهدیس گلم هم با بودن افسانه وندا دیگه پیش من هم یه لحظه بند نبود وتمام شب با اونها بود فقط موقعه ............من بردمش  که اونجا متوجه شدم پاهای دختر گلم زخ...
14 مرداد 1392

عکسهای این چندروز قلقلیهای مامان وبابا

مدل جدید تعجب مهرسا   سعی وتلاش مهدیس براپستونک دادن به مهرسا خوردن اب مهرسا بالیوان قیافه پیروزمندانه مهدیس برای پستونک دادن به مهرسا قربون اون خنده هاتون بره مامان وقتی یه عروسک جای من رو میگیره خشم مهرسا ازدست مامان دوخواهر در آغوش هم حمله ناگهانی مهرسا به دوچرخه مهدیس سعی وتلاش مهدیس برا دور کردن مهرسا ازدوچرخه وبازمهرسا ودوچرخه مهدیس ومهرسا درآن بیرون رفتن به یاد ماندنی عکس ناگهانی از 3طاهری این هم من ودخترهای نازم مامان قربون اون ذوق کردنت بره مهدیس بی دندون وذوق کردن برا اوردن غذا هههههه خب این هم عکسهای که تو این یک هفته انداخته ام ...
10 مرداد 1392

کارهای شما ماه وخورشید زندگیمون

سلام عزیزهای دلم شرمنده نفسهای خودم هستم چند روزی نتونستم بیام برا آپ کردن وب خیلی این چند روز سرم شلوغ بود از روز جمعه که خونه باباجون اینها افطار  دعوت بودیم تا الان الحمدالله روز جمعه مهرسا نازنازی زیاد اذیت نکردی وآبرومون خریدی تا دیروقت هم اونجا بودیم مهدیس جیگرم از فیلم دودکش تقلید کرد وبه کمک افسانه جونش وندا جون تونست یه بادبادک قشنگ درست کنه که حسابی هم ذوق میکرد که بادبادک به این قشنگی درست کرده روز شنبه با کلی درگیری موفق شدم مهدیس خانم ساعت 11ونیم از خواب بلندت کنم آخه اسمت رو نوشتم کلاس ژیمناستیک واونجابادوستت آیداکلی کیف میکنی من وآبجی مهرسا1ساعت داخل ورزشگاه هستیم  تاشماکلاست تموم بشه اونجاهم مه...
10 مرداد 1392

کارهای این جند روز ماه وخورشیددرماه رمضان

سلام دخترهای مامانی عزیزهای دلم وای امروز قرار بریم مهمونی اونم خونه باباجون حدود 1ماه هست عمه هاتون ندیدید میدونم که حسابی دلشون براتون تنگ شده فقط از خدا میخوام امروز مهرسا زیاد اذیت نکنه امروز صبح که رفتیم برات قلقلی خانم یه لیوان دسته دار خریدیم تا دیگه از لیوان آبجی بهت آب ندیم (کار غیربهداشتی) که میکردیم یه پیش بند طرح لباس برات خریدیم که با پوشیدنش مشکل داری وغرغر میکنی وعصبانی میشی  فقط از لیوان خوشت اومده دسته هاش رو میگیری وآب میخوری هی پوفففففففف میکنی میریزه بیرون کارهات نمکی به خدا کلی من وبابا وآبجی میخندیدم خلاصه که کارهای عجیب غریبت ما رو کلی سرگرم کرده مثلا :یک روز زیر مبل پیدات میکن...
4 مرداد 1392

نیمه ماه مبارک رمضان

سلام گل دخترهام .مهدیس نازم ومهرسا ملوسم امروز نیمه رمضان المبارک هست امروز میلاد آقا امام حسن مجتبی (ع)هست اومدم این روز قشنگ براتون یه مطلب قشنگ بنویسم   این متن زیبا رو دوستم برام فرستاده بود دیدم حیف هست  اینجا نیام بنویسم      این پسر داروندار مصطفی ست بس نمک دارد نمکدان خداست آیة الکرسی برایش خوانده اند ماه رادورسرش گردانده اند تاخداهست خدائی میکند مجتبی(ع) مشگل گشایی میکند ...
2 مرداد 1392

ماه مرداد باشما فسقلیها

سلام عزیزهای دلم دخترهای نازم نفسهای من یه 2روزی بود حالم اصلا  خوب نبود  خیلی پکر بودم که خوب بیخیال موضوع شدم خدا رو شکربا دوستام وخاله الهه دردل کردم روحیه ام عوض شد یه ماه از فصل قشنگ تابستان سپری شد وای باورم نمیشه انقدر زمان زود میگذره امسال اصلا نفهمیدم چه جوری داره میگذره و صبح رو چه جور  به شب میرسونم انقدر با شما گل دخترهام سرگرم هستم که دیگه گذر زمان رو نمیفهمم خداروشکر که امسال مهرسا کنارمون هست دقیقا پارسال 1 ماه مرداد بود که رفتم سونوگرافی واونجا بهمون گفتن تو دلم 2تا نی نی بوده که متاسفانه یه قلش در هفته 9 ضربان قلبش از کار افتاده  . دکترم خیلی نگران بود و میگفت...
1 مرداد 1392

عکسهای گل دخترهام ماه وخورشیدمامان وبابا

مهرسا جیگر اززمانی که اون اتفاق بدافتاد دیگه باباحامد تخت رو اورد داخل اتاق آبجی مهدیس گذاشت (یعنی اتاق جفتتون)حالااینجا دیگه میخوابی وکلی کیف میکنی مهدیس ومهرسا درکنارهم دراتاقشون مهدیس ومهرسا درحال تماشای پویا این عکس برا زمانهای هست که باباباحامد مشغول بازی هستید مهرسامشغول عبادت درماه رمضان این عکس هم سال87انداخته شدمهدیس 1سالش نشده بود حیفم اومد نزارم  وقتی به شمادوتانگاه میکنم هزارمرتبه خداروشکرمیکنم شماقندعسلهاروبه من وباباداده ...
29 تير 1392

تولد نیم سالگیت مبارک عشقم

سلام به شمانفسهام و عزیزهای دلم امروز 27تیر ماه پایان 6ماهگی مهرسا جیگر هورررررررررا امروز دخترمون نیمساله شده الهی فداش چقدر امروز من وبابا وآبجی مهدیس خوشحالیم اره عزیز دلم شمانازنازی مامان 6ماه تموم کنار ماهستی با وجود تو زندگیمون خیلی تغییر کرده آره نفسم به قول آبجی خدا شما هلو کوچولو رو به ما داده که ما از تنهایی دربیایم این چند روز هم حسابی سرم شلوغ بوده نتونستم بیام خاطراتون بنویسم از جمعه که رفتیم خونه مامانی وشما نازنازیهای من حسابی بهتون خوش گذشت آخر شب هم برگشتیم اومدیم خونه روز شنبه هم صبح که رفتیم با هم برا کارهای سند زدن ماشین مهدیس جونم برا اولین بار خونه تنها موندی  ومن وبابا حا...
28 تير 1392