اتفاقات دی ماه برا ماه وخورشید مامان وباابا
سلام سلام به گل دخترهام نفسهای خودم
شرمندتونم عزیزهای دلم قراربود بیام زودزودبراآپ کردن وبلاگتون
ولی چه میشه کرد این چندوقت حسابی
درگیر کارهای تولد مهرسافسقلی بودم وهستم
امشب یه کوچولو وقت کردم بیام تا یه مقداربنویسم ازروزهای که گذشته
وتعدادی عکس بزارم
کلا از این 23 روزی که ازماه دی گذشته من هرروزتونت براشمامهرساخانم دنبال تم تولدبودم که به کمک
خاله فاطمه دوست خوبم تونستم بامامی مریمی آشنابشم وتم کفشدووزکی
شمارو درست کنه وبرام
بفرسته که از همین جا ازش خیلی خیلی تشکر میکنم وبرای خودش وگل پسرش سلامتی آرزو میکنم
خلاصه جونم براتون بگه تواین چندوقت یادرگیر کارهای تولد بودم یا درس
مهدیس انقدر این چندوقت
حسابی سرگرم بودیم که من حتی وقت نکردم بیام برا گذاشتن عکسهاتون
الان اومدم فقط مژده بدم مژده 25 دی ماه جشن تولد مهرسا جونم
هورااااااااااااااااااا
خورشید مامان چهارشنبه جشن تولدت هست من وبابا حامد
به کمک آبجی مهدیس کلی برات تدارک
دیدیم ومهمون دعوت
کردیم ولی در اصل تاریخ به دنیا اومدنت روز 27دی ماه هست که من به علت
مشکلات عمه ها وخاله
هات مجبور شدم جشن 1سالگیت زودتر بگیرم
خب اشکال نداره فقط این مهم هست که به امید خدا میتونم روز زمینی
شدنت کنار کسانی که
دوستشون داریم جشن بگیریم هرچند کوچیک ومختصر
الانم باید زودتر برم تا به کارهام برسم انشالله وقت بشه بیام عکس های این چند وقت رو
میزارم واز همه مهمتر عکسهای روز جشن رو از همین جا هم ازدوستای گلمم که میان
ونظر خوشگل خوشگل میزارن تشکر میکنم
الان برم تا بعد فعلا بای بای تا بعد