تولدخورشیدمامان وبابا مهرسا
سلام سلام صدتاسلام
تولدمهرساخانم مبارک
ایشالله دخترنازم خورشید من 120 ساله بشی
بالاخره شماهم
سال شدی
روزتولدت 27 دی ما ه بهترین روز بعدازتولدمهدیس هست
خلاصه جونم براتون بگه از تولد
حسابی سرم شلوغ بودتاجایی که بعضی ازمهمونهام رو فراموش کردم دعوت
کنم وحسابی شرمندشون
شدم امیدورم ازدستم ناراحت نشن
روز تولد که شمابرعکس روزهای دیگه صبح زودپاشدی ومن روحسابی کلافه کردی
منم کلی کارهام مونده بود
حلاصه اگرکمکهای خدیچه خانم وعمه انسیه مهربون نبود من نمیدونستم
باوجود شماوروجک چه کنم
جشن تولد درتاریخ 25 دی ماه 1392 ازساعت 4شروع شد اولین مهمون هم
عمه اکرم مهربون باافسانه بود
وبه ترتیب مهمونها اومدن
اخرین مهمون که اومد زن عمو وملیکا بودن تا حدود ساعت 7ونیم هم جشن
ادامه داشت ومهمونها کم
کم تاساعت 8 رفتن شما فسقلی خانم هم حسابی دخمل خوبی بودی ومن
رواصلا اذیت نکردی مابین
مهمونی هم یه چرت کوچولو زدی ولی امان از دست مهدیس که
اول مهمونی خراب کاری کرد ولیوان نسکافه رو ریخت رو لباسش منم
عصبی شدم میخواستم دعواش کنم که دلم نیومد
وطبق معمول ملکه گریه هم شروع کرد به گریه
ومن این وسط باید مهدیس خانم آروم میکردم
خلاصه که تولد خاطره انگیزی بود تعدای عکس هم ازتولد هست که همش رو
نمیتونم بزارم به علت ...............
فقط اون تعداد که قابل مشاهده هست میزارم
فعلا برم تا بعد بای بای